رُکنا

رک نوشته های یک خبرنگار

رُکنا

رک نوشته های یک خبرنگار

چه من چه رییس پلیس!

امان از اصرار این نسل جوان که دمار از هر چهارشنبه سوری نرفته ای مثل ما را در می آورد... انصافا این نسلی است که هر چه بخواهد بدست می آورد و مدیریت بر او بسیار دشوار است ... ما که فقط یکی از اینها را داریم وای به حال کسانی که ماشاء الله چندتا دارند ... دیروز ۲۰ هزار برای خریدن ترقه (البته از نوع استاندارد ) دادیم و امروز اصرار برای رفتن به آیین چهارشنبه سوری ، اصراری که باعث شد مادرمان را که بعد از چند وقت میهمانمان شده در خانه بگذاریم و با نسل سومی ها که ایل و تبار و دوست و آشنا را هم خبر کرده اند، همراه شویم....


ساعت 8 و 30 دقیقه زدیم بیرون ، می دانستیم فضا بگونه ای است که 4 تا شنبه که هیچ 1 شنبه سوری هم نمی توان کرد! اما ما را آوردند جلوی بوستان علوی ... برق ها خاموش ، ورودی مسدود و تعطیل... بردنمان پارک جنگلی منابع طبیعی ... برق ها خاموش ، ورودی مسدود و تعطیل... رفتیم رفتیم تا جلوی ورزشگاه یادگار امام ، آتشی برافروخته دیدیم ، فرمان ایست آمد ، نسل سومی های داخل خودرو ما را متوقف کردند و داخل بلوار ورودی ورزشگاه بردند!  آتشی... و ... ترقه ای ... و ... پریدن .... و .. گوش خود را از صدای انفجار ابرترقه ها قایم کردن و... 7 - 8 خانواده از دوستان و آشنایان دور هم جمع شدند ... جوانان مشغول ترقه و آتش بودند و بزرگتر ها با هم گپ می زدند....


نیم ساعتی گذشت و... چهارشنبه سوری دراینجا هم با کمی بگو مگو تعطیل شد! فوری قرار بعدی منعقد شد! فلکه چهارم شهرک قدس ... رفتیم ... کم کم راه ها بسته می شد و امکان آتش افروزی و ایستادن نبود... به خانه برگشتیم ... جوانها سرکیف از همین نیم ساعت آتش افروزی و ما یک چشم خندان این شادی و یک چشم گریان پول های هدر رفته مان!!  چه می شد اگر این ترقه ها (بعضا بمب های صوتی و غیر صوتی ) و آن تعطیلی اجباری را از چهارشنبه سوری برمی داشتیم و همان بوته می ماند و آتش و همان آیین ساده توی محله های قدیم؟!


راستی شنیدید احمدی مقدم  فرمانده نیروی انتظامی هم گفته که حریف بچه هایش نشده و آنها با وجود سعی وی ، پارسال در این مراسم شرکت کردند؟ واقعیت را گفته ، واقعا حداقل توی این یک قلم چهارشنبه سوری نمی توان حریف این نسل سومی ها شد ، خواه بنده ی خبرنگار بی یال و دم و اشکم باشد یا رییس پلیس کشور!

بیچاره چهارشنبه سوری!

 

با نزدیک شدن به روزهای پایانی سال باردیگر بحث "چهارشنبه سوری" مطرح شده است.  

وقتی در دهه 60 در تهران دانشجو بودم ، شب های چهارشنبه آخر سال در محله سعادت آباد که دانشگاه و بعد خانه اجاره ای ما قرار داشت  ، مانند دیگر مناطق شهر تهران ، تقریبا حالت فوق العاده اعلام می شد. از چند هفته قبل ترقه که نه بمب بازی شروع می شد ، بمب های دستی اینجا و آنجا در رقابت با یکدیگر هر روز بزرگتر می شدند ، به زمین و آسمان می خوردند و قربانی می گرفتند و هیچ کس از صدای وحشتناک آن در امان نبود... 

 

 در اتاق ما در خوابگاه دانشگاه همیشه "کرسی نظریه پردازی" برپا بود ، درباره سیاست ، فرهنگ ، دین ، و ... از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را با افکار دانشجویی و منتقد خود جراحی می کردیم ، تا امروز آن دوره را یکی از بهترین دوره های زندگی ام میدانم ، یکی از موضوعات همین چهارشنبه سوری بود. وقتی نوع رویکرد جامعه به چهارشنبه سوری را آنهم در روزهای اوج جنگ تحمیلی می دیدیم ، و به این می اندیشیدم که چرا برغم مبارزه با این پدیده ، هر روز گسترش بیشتری می یابد ، و هر سال "معضل" بزرگتری برای مسوولان انتظامی و امنیتی می شود؟

 

نتیجه ای که از همان سال ها گرفتم این است که با سنت های چند هزارساله و رایج مبارزه کردن ، آب در هاون کوبیدن است ، اسلام هم با سنت های عرب جهالیت چنین برخوردی نکرده است ، بلکه کوشید تا جهت و معنای آن سنت ها را تغییر دهد و "مال خود" کند. ما پس از انقلاب با   عید نوروز و 13 بدر هم به سختی مبارزه کردیم ، آن را خرافی یا شرک آلود خواندیم و تلاش کردیم اعیادی دینی را بجای آن بنشانیم اما کم کم وقتی دیدیم بی نتیجه است بی سر و صدا ، مبارزه علیه نوروز را بیخیال شدیم و حتی متوجه شدیم که پیامبراسلام نوروز را ستوده است! و ... . 

 

 در مورد 13 بدر هم که درهمین قم خودمان بسیاری از مساجد را می یافتی و شاید هنوز هم بیابی که ظهر روز 13 فروردین به روی نمازگزاران بسته بود و هست و نماز در آن خوانده نمی شد و نمی شود... اما وقتی خسته شدیم ، نحسی اش را "زیر سبیلی" رد کردیم و با تغییر نام و جهت آن به "روز طبیعت" ، تقریبا آن را نه به صورت " دوژور " بلکه " دو فاکتو " برسمیت شناختیم! امابیچاره این چهارشنبه سوری که ، هنوز بلاتکلیف است! 

 

 سال هاست برای کنار آمدن با چهارشنبه سوری با خودمان کنار نیامده ایم ، هر چه هم تلفات روی دستمان می گذارد ، چشممان را بازنمی کنیم و یک بار برای همیشه تکلیف خودمان و این چهارشنبه آخر سال را تعیین نمی کنیم. 

 

 البته هر سال بهانه ای برای کوبیدن چهارشنبه سوری پیدا می کنیم ، دیروز مصاحبه ای خواندم از یک مقام انتظامی که تاکید کرده بود با حرمت شکنان شب وفات حضرت معصومه بشدت برخورد خواهد شد... مصاحبه خیلی ناراحتم کرد ، با خود گفتم آخر وقتی کسانی که غلط یا درست ، سنت چهارشنبه سوری را پاس می دارند ، حتی در ذهنشان هم هتک حرمت به دین یا ارزشهای دینی نمی گذرد ، چرا ما اصرارمی کنیم که چنین مهری به آن بزنیم؟ آیا این خود هتک حرمت بدتری نیست؟!  

 

می دانیم که ظرفیت مدیریت افکار عمومی در دستگاه های دولتی ما و نیز ظرفیت فرهنگی جامعه چنان هست که اگر بخواهیم براحتی مسائل بظاهر متضاد را می توان مدیریت کرد به گونه ای که به قول ایشان هتک حرمتی هم صورت نگیرد. بدانیم همانها که چهارشنبه سوری می کنند ، شب سال تحویل هم شانه به شانه در صحن حضرت معصومه و آستانه می ایستند و برای خود و دیگران آرزوهای خوب می کنند. این قدر این جوان های معصوم را به سمت "هتک حرمت" هل ندهیم! و چماق بی دینی بر سرشان نکوبیم!

 

در الجزیره که بودم ، در شب میلاد پیامبر (12 ربیع الاول به روایت اهل سنت) شهر الجزیره ، مانند همه شهرهای جهان عرب ، حالت جنگی به خود می گرفت ، ترقه و فشفشه و نارنجک های مختلف از در و دیوار می بارید و مردم تا صبح در خیابان بودند ، هر خانواده به پول ما ده ها هزار تومان صرف خرید ترقه جات می کرد و از بقالی تا قصابی همه ترقه می فروختند.. ترقه هایی استاندارد و ساخت کشور دوست و برادر چین! ... و فردا همه چیز به خیر و خوشی تمام می شد و البته کیفش برای جوانان و پولش برای تجار و قاچاقچیان ترقه باقی می ماند. می گویید کار بیهوده ای است و میلیاردها تومان ضرر به جامعه اسلامی می زند؟  خوب بزند!  خیلی عادت ها و سنت های دیگر نیز ممکن است چنین آثاری داشته باشد ،  یادمان باشد در عادت های اجتماعی بیش از آن که به اصالت های دینی یا عقلی آن بیاندیشیم باید به "کارکردهای اجتماعی" آن نظر داشته باشیم.   

 

اگر بخواهیم سخت بگیریم البته خیلی از سنت های جاری در جامعه ما حتی برخی از آنها که به ظاهر دینی هم هستند ، تایید حقیقی از منابع دینی در پشت خود ندارند ، چهارشنبه سوری هم یک سنت ملی است که زیاد نباید بدنبال تایید یا تکذیب آن در دین گشت ، باید به آن جهت داد و جنبه های مثبت و مفید آن را تشویق و تبلیغ کرد ، نه برعکس. این روش  عملی پیامبر اسلام در برخورد با جامعه عرب جاهلی و توصیه موکد امام علی به مالک اشتر در برخورد با سنت ها و عادات جوامع بشری است.

آی مخالفان چهارشنبه سوری! تو رو خدا بدانید که امروز در ایران هیچ کس بخاطر پرستش آتش یا ایمان به وجود یک نیروی ماورالطبیعه موازی با قدرت خدا  در آتش ، از روی بوته های فروزان نمی پرد ، بدانید که "سرخی تو از من ، زردی من از تو" یک دعای دینی یا عبادت نیست ، فقط و فقط برای خالی نبودن عریضه است! ، باور نمی کنید بروید از حرفه ای های این کار بپرسید!  

  

همانطور که بسیاری از ما ایرانی ها شاید بدرستی ندانیم که هفت سین در اصل چه بوده و آن را در کنار آینه و قرآن بر روی سفره می چینیم ، وهنگام تحویل سال چشم در چشم قرآن می اندازیم و ... و دعای تحویل می خوانیم، چهارشنبه سوری را نیز می توانیم شب تفریحی سالم و دور هم جمع شدن های خانوادگی و محله ای قرار دهیم و در طول آن ، آرزوهای خوب برای خود و عزیزانمان داشته باشیم ، و برای صلح و صلاح بشریت و مسلمانان و ایرانیان دعا کنیم ... . چهارشنبه سوری هم درست مثل پیاده روی خانوادگی یا جشن بادبادک و ... ، می تواند یک تفریح سالم باشد....  اگر بخواهیم...

 

محرمانه بگویم که شب های چهارشنبه سوری در الجزیره خیلی خوش می گذشت و اصلا احساس نمی کردیم که داریم شرک می ورزیم ، یک تفریح ناب بود مخصوصا برای کودکان و جوانان و در غربت ، البته مزه اش برای خانواده هایی که چند سالی از ایران دور بودند مضاعف هم می شد! 

  

جاده ، اولویت نخست ما!

امروز در خبرها آمده بود که درتصادف دو اتوبوس در اتوبان قم - تهران سه نفر جان خود را ازدست دادند.... بازهم تصادف ... بازهم مرگ ... ظاهرا دیگر خبرهایش نه تنها برای ما خبرنگاران که برای دیگران هم عادی شده است.برای مردم ، برای مسوولان...

آمارها می گوید جاده های ایران یکی از مرگبارترین جاده های دنیا است ، مشکلات جاده ، ضعف ایمنی خودروها و فرهنگ رانندگی سه عامل مهم این تصادفات عنوان می شود. و هر بار هم می گوییم "خوب ، قسمت این بود"... و با این توجیه ، اهمیت و بزرگی مساله و نقش و مسوولیت خود را به فراموشی می سپاریم...

پایگاه خبری "تین نیوز" شبکه خبری حمل و نقل ، درگزارش "جاده های مرگ" عمق فاجعه را در چند خط و به روشنی نشان می دهد:

"بیش از 20 هزار کشته در تصادفات رانندگی در هر سال باعث شده تا بالاترین عمر از دست رفته در کشور ما ناشی از تصادفات رانندگی باشد که عمدتاً جوانان را به کام مرگ می‌کشاند. یک سوم قربانیان حوادث ترافیکی متاهلند. این بدان معناست که سالانه بیش از 7000 زن بیوه و چند هزار کودک یتیم می‌شوند و 10 هزار عامل تصادف به علت عدم پرداخت دیه راهی زندان‌ها می‌شوند".


روزنامه ابتکار نیز اخیرا در گزارشی  ازمرگ بیش از دو هزار و 800 نفر در تصادفات کشور در نیمه نخست امسال و کشته شدن یک نفر در هر 25 دقیقه در جاده ها خبر داده و نوشته است:

"تصادفات جاده‏ای، سالانه بیش از یک میلیون نفر از مردم را در جهان به کام مرگ می‌کشاند،که سهم ایران از این حوادث در سال گذشته 22 هزارو 700 کشته و زخمی است". همچنین به نوشته این روزنامه و "بر اساس برآورد اتحادیه اروپا هر تصادف فوتی بیش از 20 میلیارد ریال خسارت اقتصادی وارد می‌کند".. یعنی جدا از ابعاد عمیق انسانی این فاجعه ، بعد مادی آن نیز بسیار قابل توجه است ، 20 هزار کشته در هر سال و هر کشته 20 میلیارد ریال خسارت به دولت ، جمعا می شود سالانه 400 هزار میلیارد ریال خسارت مادی به دولت در اثر مرگ و میر ناشی از تصادفات جاده ای در ایران...


اگر مشاور اجتماعی یا خانواده یا انسانی یا اقتصادی یا حمل و نقل یا اشتغالزایی یا فرهنگی یا .... یا .... دولت بودم ، نه پیشنهاد که تا حد اخراج خود اصرار می کردم که اصلاح نظام حمل و نقل کشور از یکسو و فرهنگ رانندگی از سوی دیگر مهمترین ، بله مهمترین اولویت داخلی دولت باشد و این البته می توانست خود بستری برای  افزایش رشد اقتصادی کشور ، اشتغال زایی و افزایش ضریب امنیت روانی جامعه نیز باشد که به نوبه خود می توانست سرمنشاء آثار مثبت دیگر در ابعاد مختلف هم باشد...


گزارش: رکنا 

استفاده از مطالب وبلاگ با ذکر منبع بلامانع است.

ادامه مطلب ...