رُکنا

رک نوشته های یک خبرنگار

رُکنا

رک نوشته های یک خبرنگار

اعراب در آرزوی دموکراسی و زندگی بهتر در سال 2012

مدتی است بدلایلی از نوشتن بازمانده ام، اما امروز بخت یار شد و توانستم چیزی ترجمه کنم. یادداشتی از فرانس پرس درباره فضای حاکم بر کشورهای عربی در آغاز سال نوی مسیحی. ضمنا تا اطلاع ثانوی نوشته های خارجی را هم بجای رکنا2 همینجا می نویسم البته آنجا هم می گذارم.   


 

میلیون ها عرب سال 2012 را درحالی آغاز کردند که پس از دهه ها سرکوب و مرگ هموطنانشان در مبارزه با دیکتاتورها، اکنون آرزوی چشیدن طعم دموکراسی و برخورداری از یک زندگی بهتر در سال جدید را دارند.


بهار عربی وقتی وزیدن گرفت، هم به سقوط زین العابدین بن علی رییس جمهوری سابق تونس منجر شد، هم حسنی مبارک رییس جمهوری سابق مصر را از قدرت کنار زد، رژیم بشار اسد در سوریه را نیز دچار تزلزل کرده است و در یمن نیز در حال تثبیت برکناری علی عبدالله صالح است. (جا داشت نویسنده دراینجا یادی نیز از انقلاب مسالمت آمیز مردم بحرین و جنبش های دیگر منطقه می کرد. مترجم)   

موج تظاهراتی که از دسامبر 2010 پس از خودسوزی یک دستفروش تونسی براه افتاد، امید را در خاورمیانه و آفریقای شمالی برای رسیدن به جامعه ای که در آن آزادی بیان و حقوق اساسی محترم شمرده شود زنده کرد.   

"علی دیب" یک مهندس 55 ساله در طرابلس می گوید: "ما سلاح ها را از قذافی گرفتیم و علیه خود او بکار بردیم تا آزادی خود را بدست آوریم. اکنون ما خواهان دموکراسی هستیم".  


وی می گوید: " ما اکنون در حال احساس دموکراسی هستیم و هیچ کس نباید از سلاحی که اینک در دستان ماست نگران باشد، ما می دانیم چگونه آن را کنترل کنیم. و ما دیگر هیچ دیکتاتور و یا نظام تک حزبی را تحمل نخواهیم کرد.  با مرگ معمر قذافی - در 20 اکتبر و در پی قیام مردم لیبی که فوریه 211 آغاز شده بود - ایام دیکتاتوری دیگر به پایان رسیده است".  

او می گوید: "ما باید به ایجاد زیرساخت ها بپردازیم، شغل های جدید ایجاد کنیم و زمینه آموزش و پرورش شایسته را برای پسران ودخترانمان فراهم کنیم. ما می خواهیم یک لیبی جدید بسازیم و برای این کار به پول های خود - سرمایه هایی که در اثر تحریم ها علیه رژیم گذشته در خارج از کشور بلوکه شده - نیاز داریم".   

مردم لیبی امسال هم مانند دوران تحت حاکمیت قذافی، هیچ مراسم عمومی برای بزرگداشت سال نوی مسیحی در این جامعه سنتی نداشتند. بیشتر مردم طرابلس ترجیح می دهند در خانه ها بمانند بویژه آن که یک موج سرمای غیر عادی چند روزی است کشور را فراگرفته و همین امر سبب شده چندین ساعت در روز برق ها قطع باشد.    

در کشور همسایه مصر، جایی که شورای نظامی قدرت را پس از سرنگونی حسنی مبارک در فوریه 2011 بدست گرفت، مردم همچنان بلاتکلیف و چشم انتظار تحولات هستند، و این در شرایطی است که اسلام گرایان به عنوان یک قدرت بزرگ سیاسی سربرآورده اند.   

"عمر سالم " 32 ساله ، یک مشاور فناوری اطلاعات در قاهره می گوید: "هنوز کارها ی بسیاری است که باید برای رسیدن به یک نظام دموکراتیک انجام شود.انتخابات مجلس که اخیرا برگزار شد، نقطه آغازی برای رسیدن به این هدف بود اما با تداوم حاکمیت نظامیان، مردم نمی دانند کشور واقعا به کدام سو خواهد رفت."  

"عمرو سعید" یک فرد شاغل در یک شرکت حفاظتی - امنیتی نیز می گوید: "من امیدوارم ما یک پارلمان واقعی، یک پلیس واقعی و قضاتی درستکار داشته باشیم تا بتوانیم کشورمان را بسازیم.  

وی اضافه می کند: " من نگران حضور اسلام گرایان در پارلمان نیستم. آنها با یک انتخابات واقعی به مجلس راه یافته اند و اگر کارشان خوب باشد بازهم به آنان رای می دهیم اما اگر این کار را نکنند، دیگر در دورانی هستیم که مردم از مطالبه تغییر هراسی نخواهد داشت و آنها را کنار می گذارند".  

تونس زادگاه بهار عربی، نخستین کشوری است که با برگزاری انتخاباتی که اسلام گرایان در آن به قدرت رسیدند، میوه های انقلاب خود را چید.   

"قایس جاب علی" یک تکنیسین شاغل در یک شرکت پیمانکاری خارجی در حاشیه پایتخت می گوید:  "از درون احساس می کنم که انقلاب، کشورم و ملتم را به من بازگرداند، پیش از این چنین حس می کردم که کشور متعلق به دیکتاتور بن علی و خانواده او بود".  

اما "ذکیه عمار" زن 29 ساله و دبیر فلسفه در دبیرستانی در پایتخت تونس می گوید: "انقلاب به این دانش آموزان آزادی بیان داد، آنها دیگر ترسی از پرداختن به موضوعات مذهبی و یا سیاسی در کلاس ندارند. آنها خط قرمزهایی که سبب محدودیت آزادی آنان می شد کنار زده اند و این امر نوید بسیاری برای بروز خلاقیت های آنان در آینده است".   

او خود را به آینده "خوشبین" می داند، اما می گوید که "مطمئن نیست که آزادی های کوچک زنانه اش از جمله آزادی کار و آزادی پوشش ، با روی کار آمدن یک حزب اسلام گرا همچنان محترم بماند".  

در یمن ، "شفیع العبد" یک فعال و نویسنده می گوید: " سال 2011 ، یک سال استنثنایی بود، سالی که جوانان دیوار بلند ترس را که پدرانشان ساخته بودند، ویران کردند. آنها شایسته برخورداری از آزادی هستند. من امیدوارم سال 2012 این شور و حرارات را حفظ کند".  
  

منبع: AFP . متن اصلی

ترجمه و تنظیم: رکنا

علم بهتر است یا ثروت؟!

در دهه 60 که اوایل مدرسه و اواخرش دانشگاه بود، در سر کلاس مدرسه، «علم بهتر است یا ثروت»؛ همچنان یک موضوع مهم انشاء بود و در بیرون مدرسه البته دعوا میان «تعهد و تخصص». هر طرف برای خود منطق و استدلالی داشت و دنبال ضربه کاری به طرف دیگر بود و این دو دعوا چنان که افتد و دانی سرانجام به نفع ثروت و تعهد!! مغلوبه شد.  

 

در سال های 69 و 70 بود که دولت وقت به سفارش برخی علمای حوزه، تصمیم گرفت حاشیه اتوبان قم - تهران را درختکاری کند، نام عمومی طرح "حرم تا حرم (حرم حضرت معصومه تا حرم امام) و نام فنی آن "طرح جنات" نام گرفت. در ادامه همان دو دعوایی که گفتم ، نزدیک بود مسوولان وقت جهاد بدلیل مخالفت "تخصصی" با این طرح به بی "تعهد"ی متهم و از کار برکنار شوند ، آنها می گفتند، این طرح از نظر شرایط آب، خاک و هوای کویر قم قابل اجرا نیست اما فشار دولت باعث شد آنها سکوت کرده و خود دست به اجرای آن شوند. 

 

چندی پیش ، مدیرکل منابع طبیعی قم طی مصاحبه ای "رسما" شکست این طرح را اعلام و البته علت آن را سرمای شدید چند سال پیش عنوان کرد اما همه کارشناسان و یا آدم های "متعهد"ی که این سالها دراین اتوبان رفت و آمد کرده اند، می دانند که این طرح چنان که مسوولان وقت جهاد قم گفته بود، از ابتدا محکوم به شکست بود و بالاخره هم شکست خورد. اما اکنون طرح دیگری در راه است: طرح درختکاری حاشیه اتوبان قم تا کیلومتر 15 به دستور استاندار کلنگ زنی شد.  

 

بعنوان یک شهروند قمی و به عنوان یک خبرنگار امیدوارم این بار "زور"؟! کارشناسان بیشتر از مسوولان اجرایی باشد و تخصص متعهدانه بر ناتعهد متخصصانه یا ناتخصص متعهدانه!! (نگفتم طبع شاعریم گل کرده!!!) بچربد و پنج سال یا ده سال دیگر ، در یک دولت دیگر و یک استاندار دیگر و یک مدیرکل دیگر باز سخن از شکست طرح مطرح نشود اما ظاهرا این بار طرح "کارشناسی شده" است و قرار نیست اشتباه پیشین دوباره تکرار شود.. امیدوارم.. امیدوارم که لااقل این بار علم گران تر از ثروت باشد تا ثروتهایمان محفوظ بماند!!!

 

دلبری آمد!!

 

طرح جداسازی شبکه آبرسانی فضای سبز  

 نمایی از طرح جداسازی آبرسانی فضای سبز (عکس: رکنا)  

نمی دانم چرا از وقتی این آقای دلبری  شهردار قم شده است ، من هم طبع شاعریم گل کرده ، دایم یا شعر می گویم یا جملات مسجع و گاه مشعشع!! تیتر همین یادداشت را ببینید، "دلبری آمد!!" شعر است دیگر!!! من با این قریحه سرشار شعری!! از آن بیم دارم که اگر ایشان همچنان به فعالیت خستگی ناپذیر آنهم از نوع این چند روزه ادامه دهد، دیوان شعری بنویسم در مدح دلبران و عضو کانون شاعران و فعالان عرصه مشاعره شوم!!  

 

از آن روز که دلبری شهردار شده است من دایم شعرم می آید که: «دلبری! ببین برای که دلبری خواهی کرد؟!» برای حاشیه شهر؟! برای طرح های چند دهه خاک خورده .. برای بچه های بی زمین خاکی اینجا و آنجای شهر ؟! یا برای اصحاب نفوذ و قدرت؟! هر چه می گذرد دارم فکرهایی می کنم که نه خیر این دلبر، دلبر ما نیست ، او دنبال دل بردن از ما نیست. چرا؟ چون اگر بود، دیگر به گرد شهر نمی گشت و "خدمت" آرزو نمی کرد!!!

 

فعالیت بیرونی شما آقای دلبری! تا امروز آنطور که به سمع و نظر ما رسیده است، دیدار با شخصیت ها و مسوولان استان و نیز اعلام اجرای طرح مشکات (نصب آیات و روایات در اتوبوس های شرکت واحد و سایر اماکن شهری ) و بیشتر رسانه ای - تبلیغاتی بوده  است ، ظاهرا باید به شما یادآور شد که شما شهردار قم شده ای ، نه رییس سازمان یا دفتر تبلیغات!!؟  در مورد طرح مشکات هم بهتر است ، شخص شهردار ، معاونان و همکاران ، قبل از هر کاری ابتدا آیات و روایات مربوط به حق الناس و ... را جلوی دید خود بگذارید تا در تعیین عوارض ها ، جریمه ها و قیمت ملک هایی که در طرح توسعه قرار می گیرد، حق الناس را رعایت کنید تا مدیون دنیا و آخرت خلق الله نباشید!!    

 

 نمایی دل انگیز! در انتهای بلوار امین (عکس: رکنا)  

 آقای دلبری! اگر می خواهی دلبری کنی ، زیاد خود را به زحمت نینداز، دنبال تبلیغات هم نباش ، به مردم "عادی" حرمت بگذار و قدمی برای بهبود وضعیت شهری و شهرداری بردار ، پیام آیات و روایات جز این نیست: پاس داشت حق الناس... و حرمت گذاشتن به مردم....  

 شهر قم که آن را "روستان" قم (روستا - استان قم) می نامم با هزاران مشکل ریز و درشت شهری و فرهنگی روبرو است، و شهرداری قم ، تله های شیر کش دارد...  جای سختی است برای کار کردن ، مراقب باش از سختی کار به آسانی تبلیغات فرار نکنی!!!... احتیاط لطفا!! از امروز کارنامه ات نزد مردم و خدای مردم ورق روی ورق دارد حجیم می شود... 

 

مراقب عزت و حرمت مردمانی که به حاجت و اجبار، پشت در اتاق شهردار و معاونانش به انتظار  میایستند و محرومانی که برای ساختن یک چهاردیواری فقیرانه ، با اشتهای بالای شهرداری مواجه می شوند، باش و... مراقب باش!! ... اگر می خواهی دلبری کنی از اینها دلبری کن .. 

 

 نیازی نیست گرد شهر بدنبال خدمت و ثواب بگردی و دنبال ترویج آیه و حدیث بروی..!! کافی است چراغ رومیزیت در شهرداری را روشن کنی و درد دل پرونده های کوچک را با چشمان باز بخوانی و زیر پرونده های بزرگ را با چشمان بسته امضا نکنی..همین!!!  

بیمه عمر یا سهام بهشت معصومه!


پله برقی خاموش میدان مطهری

گویند روزی ، یک ایرانی در فرانسه خروجی اتوبان را رد کرده بود ، دنده عقب آمد و با یک خودروی دیگر تصادف کرد ، پلیس پس از بررسی ، راننده فرانسوی را بازداشت کرد و گفت: او مست است چون فکر می کند راننده ایرانی در اتوبان دنده عقب می آمده!!


این ، مضمونِ یک ایمیل دریافتی است ،  جدا از درستی یا نادرستی اصل ماجرا ، بخشی از واقعیت های تلخ رانندگی ما ایرانی ها را بخوبی به تصویر می کشد. رکنانویس ، رانندگی به سبک فرانسه را - البته با یک درجه تخفیف! - در الجزایر دیده و زیسته است.  انصافا دور از هر گونه اضطراب و دغدغه و جنگ اعصاب است ، حتی در ترافیک های سنگین... یک رانندگی آرام ، قانونی و لذت بخش!!


رانندگی در فرهنگ ما بویژه در قم اما با عجله ، زرنگی ، خودنمایی ،  روکم کنی ،  تلافی و... ، عجین شده است ، گویی پیست مسابقه  یا این که میدان جنگ است.. از شهروندان عادی که بگذریم ، خودروهای دولتی و حتی پلیس هم کمتر قوانین را رعایت می کنند ، گویی آنان حق ویژه ای دارند و قانون برای "آدم های عادی" است.


رانندگی ما تفسیر این سه حرف است: هر که زور دارد و رو دارد و پول دارد  (پس از جریمه نمی ترسد!) هر طور می خواهد رانندگی کند. قدیمها و دوره جوانی ما ، رعایت مقررات را حداقل هنگام آموزش رانندگی از راننده اولی ها می خواستند اما امروز حتی خودروهای آموزشگاه ها نیز ، آموزشی عجین شده با انواع تخلف را به هنرجوی خود منتقل می کنند!!


البته بی انصافی هم نباید کرد ، با این همه دغدغه کاری و اقتصادی و.. و ترافیک و خیابان های باریک و ... بازهم در مجموع ، بیشتر مردم خوب رانندگی می کنند و فکر می کنم فرهنگ ترافیک ما درحال پیشرفت است. هر چند باید اذعان کرد که دولت و نیروی انتظامی کار قابل ذکری در این زمینه - جز افزایش جریمه ها - انجام نداده اند.


افزایش جریمه بویژه برای تخلفات خطرناک ، خوب است اما مهمتر از آن کار  فرهنگی و میدانی است که حداقل در قم طی سال های اخیر می شود گفت ، هیچ کاری نشده است ، هیچ راننده ای مجبور نیست پشت خط توقف کند ، خیلی ها قبل از سبز شدن چراغ راه می افتند و چند ثانیه بعد از قرمز شدن همچنان به راه خود ادامه می دهند و کسی هم کاری به آنها ندارند، نه ماموری نه دوربینی !! کسی نیست عابران را راهنمایی کند که از خط عابر یا پل هوایی - البته اگر باشد و پله برقی - البته اگر روشن باشد!- عبور کنند.


پیاده روهای مملو از خودرو


حداقل درقم ، سالهاست شاهد کم کاری مسوولان شهری و شهرداری ، در خصوص تعریض خیابان ها و بویژه احداث پارکینگ کافی هستیم ، اما پلیس که نباید بیکار بنشیند ، او باید کار خود را بکند ، یعنی جریمه.. البته نه بخاطر عبور از چراغ قرمز و سرعت زیاد و ... که باید هم جریمه کند ، بلکه فقط و فقط بخاطر پارک دوبله!! درهمین خیابان صفاییه 20 سال است شهرداری قم ، مجوز ساخت مراکز تجاری می دهد و هزارجور عوارض و حق پارکینگ و .. از سازندگانش می گیرد اما با وجود تاکید قانون ، حتی یک متر هم پارکینگ ایجاد نکرده ا ست.


حکایت مدیریت شهری قم و جریمه خودروها در قم شده ، حکایت آن سه نفری که قرار بود یکی زمین را حفر کند ، دومی لوله بگذارد و سومی حفره را پر کند ، دومی که نیامد ، اولی و سومی با وجدان کاری بالا! کار خود می کردند ، یکی حفر می کرد و دیگری بدون این که لوله ای در کار باشد دوباره پر می کرد..!!


مهم نیست که مسوولان استانی و شهری قم کار مهمی برای ساماندهی ترافیک قم و فرهنگ آن نمی کنند ، مهم این است که شهرداری حق تمام و کمال پارکینگ را از سازندگان مراکز تجاری قارچ گونه در قم می گیرد ، پلیس هم هر چه دوبله پارک کن را با جریمه ، ادب می کند ، مهم این است که شهرداری و پلیس با وجدان کاری بالا ، کار خود را انجام می دهند و یک قدم هم از قانون! کوتاه نمی آیند!!


درباره معجزه جایگزین کردن دوربرگردان بجای چراغ راهنمایی هم می خواهم چیزی بگویم اما طولانی می شود.


اما قانون جدید راهنمایی رانندگی ، بسلامتی از 10 اردیبهشت به اجرا گذاشته شد. تفسیر خودمانی این قانون از نظر بنده چنین است ؛ ای عابر پیاده که هیچ آموزش ندیده ای ، اگر از روی پل عابر یا خط عابری که وجود ندارد عبور کردی یا حاضر نشدی چند ماهی صبر کنی تا مسوولان مربوطه در یک حرکت انقلابی ، برق معدود پله برقی هایی  که ماهها پیش احداث شده است را تامین و آن را طی یک "مراسم بزرگ" ، افتتاح کنند و سخنرانی کوبنده ای درخصوص تلاش بی وقفه خود و کوتاهی ها و بی توجهی های مسوولان قبلی به سمع و نظر ما برسانند، یا خط عابر رنگ و رو رفته ای بود اما در غفلت و غیبت پلیس ، خودروهای پشت چراغ قرمز تا وسط چهاره راه ، آن را اشغالش کرده بودند و تو مجبور شدی از جای دیگری از عرض خیابان عبور کنی و ناگهان قسمتت این شد که یک خودروی محترم یا محترمه!! با سرعت 90 کیلومتر و درحال صبحت کردن با تلفن همراه از روی شما عبور کند ، بدان و آگاه باش که تخلف کرده ای و خونت پای خودت است!!

پله برقی بلوار امین ، بدون شرح!!

فکر کردم که عابر بیچاره که تا دیروز به بیمه شخص ثالث خودروی عبوری دلخوش بود و برای بعد از خودش ، نقشه ها می کشید دیگر دستش به جایی بند نیست .. پس امروز باید فکر جدیدی بکند و هر چه زودتر و قبل از رد شدن از هر عرض هر خیابانی ، اول یک بیمه عمر دست و پا کند ، اگر نکرد یا پولش را نداشت ، حداقل در فکر خرید سهام بهشت معصومه باشد که با اقداماتی که شهرداری محترم انجام داده ، عنقریب است از نظر زیبایی و شکوه روی دست پارک ارم و جنگل گلستان بلند شود و آرامگاهایش قیمت میلیونی پیدا کند و باز هم شهروند عادی از قافله پیشرفت عظیم و توسعه کبیر استان عقب بماند!!!


عکسها از : رکنا


ریاضیات نه ولی آمارمان خوب است!

عکس نگارنده در جریان یکی از سفرهای درون شهری!

پایگاه میوه نوروزی ؛ در یکی از سفرهای درون شهری!

بیشتر ما از درس ریاضیات تجربه های تلخ و شیرین داریم .  در سالهای نخست دهه 60 در مدرسه راهنمایی امام موسی صدر انتهای کوچه ممتاز ، معلم بسیار سخت گیری داشتیم که برای شخص من سخت گیریش جواب عکس داد و از ریاضیات متنفر شدم. اما خوشبختانه در دبیرستان امام صادق (حکیم نظامی) ، معلم ریاضی اول آقای طاهری و آمار دوم آقای امام از بهترین دبیران قم بودند و تازه به شیرینی ریاضی و آمار پی بردم و نمرات بسیار خوبی گرفتم و حتی آمار 20 شدم!


در این 20 و چند سال همیشه فکر می کردم هم ریاضیاتم خوب است هم آمارم ، اما امسال از وقتی استاندار قم اعلام کرد که نوروز 15 میلیون مسافر به قم آمده است و  مدیرعامل جمعیت هلال احمر استان قم نیز از مراجعه نه نیم میلیون بلکه 511 هزار و 356 نفر در ایام نوروز به اکیپ های‌ راهنمای مسافران و زئران هلال احمر استان خبر داد و  مدیرکل اوقاف و امور خیریه قم هم گفت که درایام نوروز بیش از دو میلیون مسافر و زایر در بقاع متبرکه امامزادگان این استان حضور یافتند و بخشدار کهک قم اعلام کرد که درتعطیلات نوروز 200 هزار نفر از آثار تاریخی این بخش بازدید کردند، حسابی به حساب و کتاب خود شک کردم و شک برم داشته که نکند معلم های محترم بارم ورقه امتحانی ام را درست شمارش و حساب نکرده بودند!


آن قدر چنین خبرهایی در سطح استان و کشور زیاد بود که من به ضعف حساب و کتاب خودم یقین پیدا کردم! وقتی دیدم مسوولان کشوری هم اعلام کردند که 150 میلیون سفر در نوروز انجام شده است با خودم گفتم ، آفرین! چقدر دقیق! غلط نکنم سفر نصف روزه خانواده سه نفره ما به تهران را هم حساب کرده اند!


با آنکه در درس آمار 20 می گرفتم اما اولش وقتی آمارها را کنار هم گذاشتم گیچ شدم: شرکت نفت می گوید 10 درصد کاهش مصرف سوخت داشتیم ، راهنمایی و رانندگی می گوید تصادفات در نوروز 15 درصد کاهش داشته ، هتل داران از خالی ماندن هتل ها و تورها می گویند اما گردشگری  می گوید امسال نوروز 30 درصد افزایش مسافرت داشتیم! 


چند روز فکر کردم تا بالاخره به نتیجه رسیدم؛ خوب که حساب کردم ، دیدم نه ، آمارها درست است و حساب و کتاب من غلط بوده است. وقتی خوب حساب کردم دیدم خانواده سه نفره ما به تنهایی با آن که همه تعطیلات را در قم بوده است و فقط یک نیم روز به تهران رفته است و یک بار هم به قلعه چم ، جمعا چهار سفر برون شهری ضرب در ظرفیت خودرو یعنی پنج ، می کند جمعا 20 نفر سفر برون شهری انجام داده است. گشت و گذار در تهران و دید و بازدید عید در قم را هم که رفت و برگشت حساب کنی یعنی 40 ضرب در 2 ضرب در 5 می شود ، 400 سفر درون شهری. چند گشت و گذار داخل شهر و خرید میوه و شیرینی و رفتن به پمپ بنزین و داروخانه و نانوایی هم داشتیم .. آن هم دست کم 400 تا ...جمع کل بدون 3 درصد مالیات بر ارزش افزوده می کند جمعا 820 نفر سفر نوروزی!  فقط ما به تنهایی این قدر سفر کرده ایم!


جالب اینجاست که چون تقریبا از قم بیرون نرفتیم کلی در مصرف بنزین هم صرفه جویی کردیم و به نوبه خود باعث کاهش تصادفات هم شده ایم! چه خوب شد! نوع محاسبه را که تغییر دادیم و واقع بینانه اش کردیم دیدیم با یک تیر چند نشان زده ایم! بی خودی داشتیم شک می کردیم! نه! ، ریاضیاتمان هم اگر ضعیف باشد ، آمارمان خوب است!


............................

آخرین پست رکنا2 : الجزایر؛ چرا اعتراضات سیاسی گسترده نیست